دلیل نرسیدن به آرزوها و رویاها چیست؟ شاید شما هم این سوال را از خود پرسیده باشید که چرا به خواستههایم نمیرسم؟ یا چرا رسیدن به خواستهام زمان زیادی میبرد؟ چرا با این که قانون جذب را مو به مو اجرا میکنم اما به نتیجه دلخواهم نمیرسم. کجای کار من ایراد دارد؟ به احتمال زیاد این سوالات را هر چند وقت یکبار از خود میپرسید. در این مقاله این موضوع را بررسی میکنیم.
نرسیدن به خواسته به این دلیل نیست که به اندازه کافی آن را نخواستهاید یا ارزشش را ندارید یا سرنوشت علیه شماست. یا اینکه خواسته شما به کسی دیگر رسیده است بلکه به این دلیل است که با خواستهتان هم ارتعاش نیستید. و این تنها دلیل نرسیدن شما به خواستههایتان است.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که افکار مقاوم خود را کنار بگذارید همان افکاری که باعث نرسیدن شما به خواسته هایتان شده است. اگر هر روز حال شما بهتر میشود نشان میدهد که مقاومت را کنار گذاشته اید. ولی اگر احساسهای بد مانند ناامیدی و استرس و غیره داشته باشید نشان از مقاومت بیشتر است.
دلیل نرسیدن به آرزوها، هم ارتعاش نبودن با آنها است
دلیل نرسیدن به آرزوها و رویاها این است که شما با خواستههای خودهم ارتعاش نیستید. تمام اجسام مادی و غیر مادی در این دنیا، دارای ارتعاش است. ارتعاش و فرکانس در قانون جذب یک معنا دارند. خواسته شما و آرزوی شما یک فرکانس یا ارتعاش مخصوص دارد. اگر بخواهید به آن خواسته برسید باید خود را روی فرکانس آن خواسته تنظیم کنید.
فرکانس آن خواسته در همین لحظه وجود دارد، در واقع بهتر است بگویم که آن خواسته یا آرزو در حال حاضر در جهان هستی وجود دارد. مهم نیست که چقدر از شما فاصله دارد. مهم این است که اگر شما خود را روی آن فرکانس تنظیم کنید، خیلی زود به آن هدف میرسید.
مثلا هدف شما این است که به رادیو ورزش گوش کنید. در همین لحظه فرکانس آن برنامه ورزشی در اطراف شما هست، کافی است که شما پیچ تنظیم امواج رادیو را بچرخانید تا روی آن طول موج تنظیم شود. در اینصورت شما به راحتی میتوانید برنامه مورد علاقه خود را گوش کنید.
تمام خواستهها و آرزوهای شما نیز به همین صورت در دسترس شما هستند. کافی است که شما با آن خواسته هم ارتعاش شوید. پس تا اینجا یاد گرفتیم که دلیل نرسیدن به آرزوها چیست؟
چگونه با خواستههایم هم ارتعاش شوم؟
اما چگونه با خواستههایمان هم ارتعاش شویم؟ من از کجا بفهمم که چگونه با خواستههایم هم ارتعاش هستم؟ جواب فقط یک کلمه است، احساس خوب. فرض کنیم خواسته شما این است که یک ماشین بخرید. همانطور که قبلا گفتم، ماشین مورد نظر شما یک ارتعاش دارد.
شما باید خود را روی آن ارتعاش تنظیم کنید. در این مرحله شما باید هر روز با تمام وجود احساس کنید در حال راندن آن ماشین هستید. در واقع قصد دارم بگویم که همین الان که آن ماشین را ندارید، احساس داشتن آن را داشته باشید. چه حالی به شما دست میدهد اگر آن ماشین را همین حالا سوار شوید؟
چطور رانندگی میکنید؟ چه جاهایی میروید؟ چگونه زندگی میکنید؟ پاسخ این سوالات به احساسی میانجامد که شما را به آن احساس خوب و عالی میرساند. و زمانی که این احساس را هر روز تجربه کنید، با خواسته خودتان که همان اتومبیل است، هم ارتعاش شدهاید. پس دلیل نرسیدن به آرزوها و رویاها نداشتن احساس خوب است.
زمانی که چیزی میخواهید چه بر زبان آورده باشید یا نه از طریق ارتعاشات انتقال داده می شود و کائنات آن را شنیده و به آن پاسخ میدهند و شما با احساساتتان به خود اجازه دریافت آن را میدهید شما واقعیت خود را می آفرینید حتی اگر خودتان متوجه این کار نباشد. هنگامی که از افکارتان آگاه باشید و به شکلی آگاهانه آنها را ارائه کنید به شکل سنجیده ای آفریننده واقعیت خود هستید.
شما واقعیت خود را می سازید و هیچ کس دیگری نمیتواند این کار را انجام دهد. هنگامی که از افکارتان آگاه باشید و آگاهانه آنها را ارائه کنید به شیوه ی درستی آفریننده واقعیت خود هستید. تمایلات و باورهای شما تنها افکارتان هستند.
شما از طریق توجه تمایلات خود را درخواست می کنید.
دلیل نرسیدن به آرزوها و رویاها
رویاها و خواستههای شما هیچ وقت به پایان نمی رسد چون با رسیدن به یک خواسته خواستههای جدیدی جریان مییابند. شما از طریق تضاد می فهمید که چه چیزی را دوست دارید و خواهان چه رویاهایی هستند.
تضادها در راه رسیدن به رویاها خیلی موثر هستند. مثلاً وقتی که بی پول هستید میفهمید که ثروت را دوست دارید و ارتعاش ثروت می فرستید. یا وقتی که غمگین هستید میفهمید که شادی را دوست دارید و ارتعاش شاد بودن را میفرستید.
تضادها ما را در رسیدن به خواستههایمان کمک میکنند به شرطی که زیاد در آنها نمانیم مثلاً زمانی که غمگین هستیم تمام فکر و ذهن ما نباید متوجه غمگینی خودمان شود بلکه باید از طریق آن متوجه شویم که شادی را دوست داریم و توجه خود را روی شادی بگذاریم.
زیاد ماندن در تضاد ها شما را در راه رسیدن به خواستهها یتان دور میکند.
آیا احساس میتواند دلیل نرسیدن به آرزوها باشد
شما باید برای رسیدن به خواسته های تان از هویت و دارایی کنونی خود خوشحال باشید و در عین حال خواستار چیزهای بیشتری باشید.
شما باید احساس اشتیاق و انتظار داشته باشید و هیچ گونه حس بی قراری و شکی مانع دریافت خواستههایتان نشود.
این یک فرمول برای درک دنیای خود و رسیدن به خواسته های تان است هر چه حس بهتری داشته باشید در رسیدن به خواسته هایتان موفق تر هستید و هرچه احساسات منفی شما را در بر بگیرد از خواسته های خود دورتر میشوید.
از طریق حسی که دارید می توانید متوجه شوید که هم راستای خواستههای تان قدم بر میدارید یا بالعکس. هنگامی که هم راستای خواستههایتان ارتعاش بفرستید حس خوبی دارید و هنگامی که رفتارهایی مثل عصبانیت و افسردگی و بدبینی دارید در جهت خلاف خواسته هایتان قدم گذاشته و ارتعاش مخالف رسیدن به خواسته هایتان فرستاده اید.
پس با استفاده از احساسات خود میتوانید بفهمید که در چه مرحله ای در رسیدن به خواسته هایتان هستید.
نقش افکار و جذب خواسته ها در دلیل نرسیدن به آرزوها
اگر اغلب افکار شما درباره ی خواسته هایتان باشد مسیر زندگی شما هم نیز بازتابی از آن خواهد بود و اگر دائماً به چیزهایی که نمی خواهید فکر کنید مسیر زندگی شما بازتاب دهنده همان خواهد بود.
فکر کردن به هر چیزی مانند برنامه ریزی برای رویدادی در آینده است. هنگامی که از وجود چیزی شکر گزاری می کنید در حال برنامهریزی هستید و هنگامی که نگرانید یا خوشحال هستید در حال برنامهریزی برای جذب نگرانی و خوشحالی در آینده هستید. هنگامی که قانون جذب را درک کنید هرگز از اتفاقاتی که در مسیر زندگی شما میافتد تعجب نمی کنید زیرا متوجه میشوید که خود شما بوده اید که با روند فکریتان این وقایع را به سمت خود فرا خوانده اید.
همکار فروش محصولات ما باشید و پورسانت دریافت کنید:
لینک کانال تلگرام ما: jazbesadeh@
عالی بود از سایت خوبتون متشکرم