کمالگرایی چگونه مانع رسیدن به اهداف میشود؟ کمالگرایی خوب است یا نه؟ شما چطور فکر میکنید؟ در این مقاله بصورت تخصصی به این موضوع میپردازیم و اطلاعات کاملی را به شما منتقل خواهیم کرد. از همان بدو تولد و زمان کودکی بصورت مستقیم و غیر مستقیم به ما تاکید شده است که هر کاری را باید به بهترین شکل آن انجام دهیم. طوری که هیچ گونه نقصی در آن دیده نشود. این خوب است یا بد؟ در نگاه اول، این طرز تفکر، مثبت است. اگر ما بهترین خود را در هر کاری ارائه دهیم، این بسیار عالی است.
اما تا حالا چند بار ایده یا فکری به ذهن شما خطور کرده، و در قلبتان احساس کردهاید که انجام آن کار شما را به مرحله بالاتری در زندگی هدایت میکند؛ اما ترس از شکست خوردن، باعث شده است که هیچ وقت آن کار را انجام ندهید؟
اگر دقیقتر به علت این مسئله نگاه کنید، متوجه خواهید شد که این ترس از شکست به این دلیل است که در ناخودآگاه خود مانند همیشه به دنبال بهترین نتیجه، بودهاید. در واقع شما از آنجایی که فکر میکنید، شاید بهترین نتیجه را بدست نیاورم، هیچ وقت دست به عمل نمیزنید. این یعنی شما کمال گرا هستید.
همه ما موارد زیادی در زندگی داشتهایم که به دلیل کمال گرا بودن هیچ وقت دست به اقدام نزدهایم. حتما این جمله را بارها شنیدهاید که: یک سفر طولانی با یک قدم آغاز میشود. این جمله میتواند نقطه مقابل کمال گرایی باشد. وقتی شما برای شروع هر کاری بدون فکر کردن به نتیجه پایانی، و بدون تعلل اولین قدم را بردارید، در طی زمان و بر طبق چرخه بازخورد و اصلاح، آرام آرام به سمت نتیجه عالی هم خواهید رفت. و این مستلزم این است که کمال گرا نباشیم.
کمال گرایی چگونه مانع رسیدن به اهداف میشود؟
فرض کنید شما قصد دارید برای تناسب اندام خود، ورزش کنید. چگونه شروع میکنید؟ اکثر افراد کمال گرا در همان ابتدا یک اندام زیبا و عضلانی را تصور میکنند، و دیگران را در حال تحسین خود میبینند. خود را در یک باشگاه تجسم میکنند که در حال تمرینهای استقامتی سنگین هستند و احتمالا ۶ روز در هفته و روزی ۲ ساعت در حال این کار هستند. بعضی افراد فقط آن را تجسم میکنند و در راستای آن هیچ حرکتی انجام نمیدهند. آنها با امروز و فردا کردن نهایتا فراموش میکنند که چه هدفی داشتند.
شخص کمالگرا کاری را صدرصد تمام نمیکند
اما عدهای دیگر برای خرید بهترین لوازم ورزشی، مثل لباس تمرین، ساک ورزشی و بقیه وسائل اقدام میکنند. آنها از همان ابتدا به دنبال بهترینها هستند. اما فکر میکنید برای این اشخاص چه اتفاقی میافتد؟ آنها همه لوازم تمرین را خریداری میکنند. و احتمالا در یکی از بهترین باشگاهای فیتنس ثبت نام میکنند. و شروع به ورزش میکنند. اما روزهای ابتدایی تمرین به این نتیجه میرسند که این کار مشکلتر از تصوراتشان است. بعد از مدتی از آنجایی که به نتیجه مطلوب نمیرسند، آن را رها میکنند.
نقطه مقابل کمال گرایی، معمول گرایی است. اگر همان فرد از همان نقطه شروع، دنبال نتیجه عالی نباشد، احتمالا نتیجه بهتری میگیرد. مثلا فرض کنید اگر آن شخص همان روز اول که به فکر تناسب اندام خود است، با جابجا کردن خود از روی مبل و انجام فقط ۲ دقیقه حرکات کششی، و با رساندن اکسیژن بیشتر به مغز خود، بهتر میتوانست تصمیم گیری کند. شاید به این نتیجه میرسید که ورزش برای او مناسب نیست. بنابراین هیچ هزینهای هم برای این کار انجام نمیداد. اما به احتمال زیاد این شخص روز بعد ۴ دقیقه تمرین کششی انجام میدهد. و این کار را به عادت روزانه خود تبدیل میکند.
رهایی از کمال گرایی با انجام عادتهای کوچک
هر برنامه و هدفی که در زندگی دارید، هر چقدر بزرگ هم باشد، قابل دستیابی است. اما این هدف باید به قسمتهای کوچکتر تبدیل شوند. اگر شما قصد دارید یک کتاب پر فروش بنویسید، ابتدا باید قواعد نگارش را یاد بگیرید. شما باید بدون تعلل گام اول را بردارید. فکر کردن به نتیجه پایانی باعث میشود که هیچ وقت کاری را انجام ندهید.
شاید قصد دارید از امروز بر روی رشد فردی خود کار کنید، و به موفقیت مالی برسید. جایی مطالعه میکنید که یک فرد موفق احتمالا صدها جلد کتاب در مورد رشد فردی مطالعه کرده است. و در سمینارهای زیادی شرکت کرده است. اما اگر شما کمال گرا باشید، این دانستن این موضوع باعث میشود اقدامی نکنید. شما برای رسیدن به هر هدفی باید دست به اقدام بزنید، حتی یک قدم کوچک. عمل کردن سختترین قسمت رشد شخصی است. دلیل آن هم این است که لیست آرزوهایمان بیشتر از حد تواناییمان است.
مواردی که در لیست اهداف و آرزوهایمان داریم و واقعیتهای زندگی امروزمان، یک شکاف عمیق به وجود میآورد. این شکاف باعث میشود ما هیچ وقت از زندگی لذت نبریم و همیشه درجا بزنیم. بهتر است این واقعیت را بپذیرید، که ما در دنیایی زندگی میکنیم که هیچ شخصی کامل نیست. اگر شما این واقعیت را بپذیرید به راحتی، هر کاری را انجام میدهید. و اشخاصی میتوانند این کار را انجام دهند که کمال گرا نباشند.
لازم است که تفاوت بین کمال و کمال گرایی را بدانید. کمال خوب است. اینکه شما به حد کمال برسید عالی است. به قول شمس تبریزی: مرتبه چهارم مستی از خدا کمال است. اما اگر پسوند گرا را به آن اضافه کنیم، به یک واژه محدود کننده و مخرب تبدیل میشود. که میتواند باعث بیماری افسردگی و حتی خودکشی شود.
چرا فکر میکنیم کمال گرایی خوب است
شاید شما هم با افرادی برخورد داشتهاید که حین صحبت کردن اقرار میکنند که شخص کمال گرایی هستند. در واقع آنها از گفتن این کلمه حتی لذت هم میبرند. هر چند در ادامه اذعان دارند که: البته میدانم کمال گرایی یکی از ضعفهای من است. این مورد خیلی در جامعه مرسوم است. شاید اگر این افراد وضع کنونی زندگی خود را از تمام جنبههایی که کمالگرا بودهاند، دقیقتر بررسی کنند؛ به جای پز دادن بر کمالگرایی به دنبال راهی برای درمان این مشکل میرفتند.
مثلا دو نفر را در نظر بگیرید که در یک شرکت و حتی یک دفتر کار و با یک حقوق مشابه مشغول کار هستند. یکی از آنها انسان معمول گرایی است. بنابراین وظایف کاری خود را در طول روز بدون هیچ تفکر و احساسی مبنی بر ادعای حس برتری داشتن بر مافوق خود و یا ساده انگاشتن وظایف محوله، آنها را انجام میدهد.
بلندپروازی باعث کمالگرایی میشود
شخص دیگر انسان کمال گرایی است. این فرد در رویاهای خود و در لیست آرزوهای خود مشاغل بلند پروازانه و زندگی اعیانی را تصور میکند. بنابراین او خود را از شغل و همچنین وظایف خود بسیار بزرگتر میبیند. و در انجام امورات کاری خود تعلل میکند. فکر میکنید ظرف ۲ سال و حتی در ۱۰ سال آینده اگر این طرز فکر و احساسات ثابت بماند، چه سرنوشتی در انتظار این دو نفر خواهد بود؟ با کمی تامل به راحتی میتوانید حدس بزنید نتیجه چه خواهد شد.
لطفا این موضوع را اشتباه برداشت نکنید. هر شخصی برای رسیدن به کمال برتر باید اهداف بلندپروازانه و بزرگی داشته باشد. یکی از اصول اولیه رشد فردی هم همین است. اما همانطور که قبلا گفتیم عمل کردن، سختترین قسمت رشد شخصی است. تفاوت دو فرد بالا در عمل کردن است.
با عمل کردن، عادتها را بسازید
در مثال بالا شخص معمول گرا، در طول روز یک سری کارها را بصورت خودجوش تبدیل به عادت کرده است. بنابراین این عادتها در ناخودآگاه او ثبت شده است. و انجام این عادتهای مثبت باعث رشد او خواهد شد. اما فرد کمالگرا فقط به زندگی رویایی که در ذهن خود ساخته فکر میکند. و در راستای آن هیچ گونه اقدامی انجام نمیدهد. اگر شما فقط تمرکز کنید که از جای فعلی خود وارد اتاق دیگری شوید، لازمه آن این است که بلند شوید و چند قدم بردارید تا به نقطه موردنظر برسید.
آیا تا به امروز کاری را عقب انداختهاید؟ یا با تصمیم گرفتن در مورد کار خاصی مشکل داشتهاید؟ آیا اعتماد به نفس شما پایین است؟ اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت است، شما فرد کمال گرایی هستید. این مشکلات باعث میشود شما سلامتی را بطور کامل تجربه نکنید. و شخص بیماریهای مختلفی را در طول زندگی خود تجربه میکند. چون همیشه با استرس زندگی میکند.
انتظارات معقول داشته باشید
از خودتان انتظارات غیر واقع گرایانه نداشته باشید. این کار به شما فشار زیادی را وارد میکند. و پس از مدتی کار را رها میکنید. چون به نتیجه مطلوبتان نرسیدید. وقتی به نتیجه مطلوب نرسید شما دائم موضوع را در ذهن خود نشخوار میکنید. گاهی اوقات حتی با خودتان حرف میزنید و کلنجار میروید. در دراز مدت این موضوع به عادت شما تبدیل میشود که مخرب است.
کمال گرایی باعث میشود که در مورد انجام کارها تردید داشته باشید. و شاید هیچ وقت کاری را شروع نکنید. چون همیشه نگران هستید که اشتباه نکنید. فکر میکنید اگر اشتباه کنم دیگران چه میگویند. در اینصورت همیشه نیاز به تایید دیگران خواهید داشت. لازم است بدانید هیچ درست یا غلط، خوب یا بدی وجود ندارد. شما در این لحظه نیاز دارید که برای رسیدن به هدف خود یک عادت بسازید. این عادت هر چقدر هم کوچک و بی اهمیت باشد، اما قطعا گامی رو به جلو، و مهم است.
عادتها را اغلب با تکرار کردن میتوانیم به رفتار تبدیل کنیم. هر عادت مثبت و جدیدی را به مدت ۲۱ روز بصورت مداوم انجام دهید. بعد از این مدت ترک کردن آن سخت میشود. پس به یاد داشته باشید، برای رسیدن به هر هدفی کافی است که فقط یک قدم بردارید و هر روز آن را انجام دهید. در دراز مدت نتیجه، فوقالعاده خواهد بود.
بهانههای افراد کمال گرا
همانطور که قبلا گفتیم افراد کمال گرا اغلب کارها به تاخیر میاندازند. آنها برای این کار بهانههای خوبی هم دارند. مثال بالا را باز هم یادآوری میکنم. فرض کنیم شخصی دوست دارد اندام زیبایی داشته باشد. به او میگویند با روزی ۳۰ دقیقه ورزش میتواند بعد از ۶ ماه به هدف خود برسد. اما مشکل اینجاست که این فرد راننده است و دائم در سفر است. بهترین بهانه برای او این است که از لحاظ مکانی موقعیت مناسبی ندارد. او به دنبال مکان ایدهآل خود برای ورزش کردن است.
اما اگر شخص معمول گرا در این شرایط قرار گیرد، در توقفگاهها بین جادهای هم چند دقیقه ورزش میکند. او در زمان استراحت، در مهمانی و خیلی مکانهای دیگر این کار را انجام میدهد. فقط کافی است این روند را به عادت تبدیل کند. نتیجه بعدا خودش را نشان میدهد.
موقعیت زمانی
یکی دیگر از بهانههای افراد کمال گرا موقعیت زمانی است. مثلا شخص دوست دارد ساعت ۳ تا ۵ ورزش کند. او فکر میکند در همان موقع روز انرژی کافی برای ورزش کردن را دارد. اما مشکل این است که این فرد در آن ساعت در اداره مشغول کار است. پس احتمالا هیچ وقت ورزش را شروع نکند. اما این فرد از ساعت ۶ تا قبل از خواب زمان آزاد دارد. ولی کمال گرایی و بهانه جویی مانع این کار میشود.
افراد دیگر چون امکانات لازم را ندارند فعلا سراغ ورزش نمیروند. آنها همه امکانات، مانند لباس تمرین، کفش مناسب و سایر امکانات را بهانه میکنند تا ورزش را شروع نکنند. اما بهترین امکان برای شخص، بدن خود او است. البته اگر کمال گرا باشید این اصلا کافی نیست.
شکلهای دیگری از کمال گرایی
بعضی از افراد کمال گرا به کیفیت، بی اندازه وسواس دارند. آنها در اکثر مواقع کاری را که دوست دارند، انجام نمیدهند چون فکر میکنند به احتمال زیاد نتیجه پایان کار کیفیت مطلوبی نخواهد داشت. این افراد اشتیاق بسیار زیادی به کیفیت پایان کار خود دارند. و همین وسواس و اشتیاق زیاد آنها را با مشکل مواجه میکند. مثلا بعضی از دانش آموزان در دستیابی به بهترین نمره این اشتیاق را دارند. یا بعضی از خانمها در نظافت منزل بسیار حساس هستند. انتظار این حد از کیفیت زندگی اشخاص را مختل میکند.
نوع دیگر کمال گرایی اهمیت دادن به کمیت است. وضعیت سلامتی شما چگونه است؟ آیا از تناسب اندام خود راضی هستید؟ نظرتان راجب اینکه از همین الان روزی ۵ بار حرکت شنا روی زمین انجام دهید چیست؟ اگر پاسخ شما منفی است، شما هم به نوعی دچار کمال گرایی هستید. افراد فکر میکنند برای تناسب اندام باید روزی ۲ ساعت و ۶ روز در هفته ورزشهای هوازی و با وزنه انجام دهند تا به تناسب اندام برسند. غیر از این آنها را راضی نخواهد کرد
برنامههای روزانه و اهداف ما هر چقدر هم بزرگ باشند، باید به قطعات کوچک تقسیم شوند و به آرامی دست به کار شویم. ورزش پرش ارتفاع را در نظر بگیرید. یک ورزشکار میله را روی ۲ متر قرار میدهد و تلاش میکند رکورد ۲ متر را بزند. این شخص اگر یک سانتیمتر پایینتر بپرد میله میافتد، و این یعنی شکست. بالای دو متر یعنی پیروزی. کمال گرایان با این طرز تفکر زندگی میکنند. در حالی که این ورزشکار قبل از رسیدن به رکورد ۲ متر بارها و بارها از روی میله ۱ متری هم پریده است.
سخن پایانی
بسیاری از افرادی که از افسردگی رنج میبرند و به دنبال درمانهای مختلف هستند از جمله پناه بردن به قرصهای آرام بخش، با نگاه کردن به لایههای عمیق زندگی خود و اهدافی که تعین کردهاند، میتوانند به کمال گرایی در وجود خود پی ببرند. این افراد شاید خودشان متوجه نباشند که دلیل بیماری افسردگی و حتی میل به خودکشی، میل به کمال گرایی آنها است.
اگر انسان یک سم خطرناک را به مقدار دوز بسیار پایین در آب حل کند و بنوشد، روزهای ابتدایی احتمالا مقداری اذیت میشود. اما قطعا او را نمیکشد. اگر هر روز این کار را انجام دهد بعد از مدتی بدن وی در مقابل این سم خطرناک مقاوم میشود. حتی به آن اعتیاد هم پیدا میکند. کمالگرایی هم اثری مانند همین سم را دارد. اگر درمان نشود در دراز مدت فرد را با عوارض روحی و روانی خطرناکی مواجه میکند.
اهداف خود را بر روی کاغذ بیاورید. و آنها را ببینید. حال ببینید چه برنامههایی برای رسیدن به آنها دارید. هر برنامهای را که دارید با یک قدم کوچک شروع کنید. برای اینکه به یک دونده ماراتن تبدیل شوید و بیش از ۴۲ کیلومتر را در ۲ ساعت بدوید، نیاز دارید از همین الان هدف گذاری کنید که ۵۰ متر را فقط بدوید. بدون نیاز به کرنومتر و کفش و بلوز نایک یا آدیداس. این طرز تفکر را در زندگی خود پیاده کنید و سالم بمانید. مطمئنا هیچکس به روان درمانی و داروهای آرام بخش نیاز نخواهد داشت.
ترتیب خواندن مقالات