فیزیک کوانتوم و نقش آن در قانون جذب موضوع بسیار جالبی است، که این روزها بحثهای بسیاری را در کتابهای قانون جذب و دورههای قانون جذب ایجاد کرده است. در این مقاله راز فیزیک کوانتوم و قانون کوانتوم را در اثبات قانون جذب بررسی میکنیم. دوستان، کائنات و کوانتوم به زبان ریاضی و علم، مفهومی پیچیده دارد که در اینجا سعی کرده ام به ساده ترین شکل ممکن چگونگی آن را توضیح دهم.
حتماً شما نیز شنیدهاید که عملکرد قانون جذب را میتوان به لحاظ علمی توضیح داد و اثبات کرد و دانشی که برای این مسئله به کار میرود، فیزیک کوانتوم است. امروزه در هر کتابی و یا هر دوره و کارگاهی که هدفش آموزش قانون جذب و یا کارکرد نظام آفرینش و ذهن باشد شما عبارت “فیزیک کوانتوم و قانون جذب” را می شنوید.
اما در ایران تا کنون کسی به زبان ساده ارتباط این دو را به ما نگفته است. هدف من در این مقاله توضیح جالب فیزیک کوانتوم به زبان ساده است.هرچند هنوز توضیحات چندانی در مورد ارتباط فیزیک کوانتوم و مکانیک کوانتومی با ظهور آرزوها وجود ندارد، اما اینجا سعی میکنیم تا آنجا که امکان دارد به زبانی بسیار ساده آن را توضیح دهیم.
ماوراءالطبیعه در فیزیک کوانتوم
ما با دانش امروز بشر خیلی از معماهای دنیای ماوراء الطبیعه را هنوز نگشودهایم. ما حتی بسیاری مسائل فیزیک نوین را فقط پذیرفتهایم ولی توضیحی بر چگونگی و چرایی آنها نداریم. انیشتین اولین کسی بود که برخی از این رازها را به صورت انتزاعی و ذهنی توصیف کرد و توضیحاتی داد که خود این روش پاسخ دهی فلسفی، معماهای جدیدی برای آینده گان بوجود آورد. در هر حال دانشمندان همیشه در حال تحقیق و مطالعه هستند و چه بسا راز کارکرد قانون جذب هم روزی به سادگی قانون جاذبه قابل توضیح با فرمولهای فیزیکی و ریاضی باشد. اما تا آن زمان ما تنها توضیح اثبات علمی قانون جذب را از نگاه فیزیک کوانتوم داریم که در این مقاله به آن میپردازیم.
فیزیک کوانتوم و نقش فکر در قانون جذب
کوانتوم از سال ۱۹۰۰ زمانی که یک فیزیک دان آلمانی به نام “ماکس پلانک” برای اولین بار آن را در توضیحات خود بکار برد، مورد استفاده قرار گرفته است. فیزیک کوانتوم با کوچکترین ذرات انرژی به نام کوانتا ( quanta ) سر و کار دارد (جمع کلمۀ کوانتوم در زبان لاتین). شما میدانید که قانون جذب با ارتعاش و ترازبندی انرژی کار میکند، بنابراین کوانتا اولین نقطۀ مشترک میان این قانون جذب و فیزیک کوانتوم میباشد.
دانشمندان حوزه فیزیک نوین(کوانتوم) معتقدند که پدیده زیر اتمی (ریزترین عنصر تشکیل دهنده همه مواد موجود) را نباید تنها به عنوان موج یا ذره طبقه بندی کرد، بلکه باید به عنوان چیزهایی در نظر گرفت که همواره به نوعی قادرند هر دو باشند. این چیزها کوانتا نام دارند و فیزیکدانها معتقدند که کوانتا در حکم ماده اولیه ای است که کل جهان از آن به وجود آمده است. (quanta جمع quantum است یک الکترون یک کوانتوم است . چند الکترون مجموعه کوانتاهاست.
ما تا قبل از ظهور فیزیک کوانتوم همه چیز را در ابعاد قوانین نیوتن می پنداشتیم. اما با فیزیک کوانتومی تمام معادلات قبلی فیزیکی بهم خورد. لذا در سطح ریزاتمی، قوانین فیزیکی که ما در مدرسه فرا گرفته ایم (فیزیک نیوتنی) دیگر کاربرد ندارد. وضعیت پدیدهها از نگاه فیزیکدان کوانتومی کاملاً متفاوت است و قبل از اینکه به ادامۀ بحث بپردازیم، باید آن را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.
فیزیک کوانتوم به زبان ساده
واژه کوانتوم مترادف با ذرات موج گونه است. در واقع کوانتوم در ارجاع به چیزهایی به کار می رود که واجد هم جنبه ذره ای است و هم موج گونه. میدانم تعجب میکنید که چطور ممکن است یک ماده هم ویژگی موج داشته باشد و هم ذره؟!! شاید اعجاب آور باشد که بدانید همه شواهد و مدارک هم مؤید آن است که کوانتا ( کوانتوم ها) تنها زمانی به صورت ذره نمود میکنند که ما به آنها مینگریم!!!
برای مثال وقتی کسی به الکترون نگاه نمیکند، آزمایشها نشان میدهند که همواره موج است. واقعا اصل و قانون کوانتوم چه میخواهد بگوید و معنای آن در دنیای اتم و شرایط زندگی روزمره ما چیست؟ دوستان دقت کنید: در واقع فیزیک کوانتوم میگوید که اتم هیچ محدوده معینی ندارد، مگر اینکه مورد مشاهده قرار گیرد.
بدون حضور و در واقع توجه و تمرکز شما (ناظر) همه اتمها با سرعتی فوقالعاده به درون جهان گسترده میشوند. عمل مشاهده و توجه دقیق است که گسترش مکانی اتمها را کاهش میدهد و آنها را تبدیل به واقعیتهای ملموس میکند. اصول فیزیک کوانتوم باز به بیان سادهتر میگوید اتم و الکترونهای اتم که در یک محدوده مکانی مشخص به دور هسته (ذرات بنیادی) در گردش هستند و ما به آن ماده می گوییم؛ اگر انسان (که در فیزیک به آن ناظر و مشاهدهگر گفته می شود) وجود نداشته باشد؛ اتم محدوده مشخص خود را از دست میدهد و الکترونها و ذرات بنیادی تبدیل به موج شده با سرعت زیاد شروع میکنند به دور شدن از یکدیگر و به این ترتیب همه واقعیتهای ملموس ناپدید میشوند.
دیدگاه نیوتونی
بنابراین بر خلاف دیدگاه فیزیک نیوتنی (و آنچه به آن عادت داریم و یا بهتر بگویم منطقی فرض میکنیم) که در آن واقعیات (جهان ماده) مستقل از ما هستند؛ در فیزیک کوانتومی واقعیات وابسته به ما هستند. در واقع بدون ذهن ناظر و فکر (عمل تفکر) هیچ ذره (هیچ ذرهای)، هیچ اتم (هیچ اتمی) و هیچ جهان مادی وجود ندارد و واقعیت با فعالیت های ذهنی ما ساخته و پرداخته میشود. اگر یک اتم مورد مشاهده قرار نگیرد، اتم به اندازه یک میلیاردم از یک میلیارد قسمت یک ثانیه طول میکشد تا گسترده شده و محو گردد.
این گستردگی تا آن زمان ادامه مییابد که آن را مشاهده کنید. فیزیکدانها این محو شدگی را عدم قطعیت مینامند که انشتین نیز بسیار به آن پرداخت. پس دوستان اصول فیزیک کوانتوم، به راحتی تاثیر افکار شما را بر ذرات جهان هستی توضیح داد. و بر همین اساس هست که ما میگوییم هر احتمالی غیر ممکن نیست.
قانون جذب در فیزیک کوانتوم (درهمتنیدگی کوانتومی)
مشهورترین آزمایش در رابطه فیزیک کوانتوم، «آزمایش دو شکاف» نام دارد. بر اساس آزمایش دو شکاف در فیزیک کوانتوم، به طور خلاصه، ذرات هنگامی که مورد مشاهده قرار میگیرند، به صورت متفاوتی رفتار میکنند. جالب است نه؟!!! اما واقعیت دارد. جالبتر هم خواهد شد زمانی که بدانید این تمام ماجرا نیست. حال که اصول پایه فیزیک کوانتوم را مورد بررسی قرار دادیم، میتوانیم مفهوم درهمتنیدگی کوانتومی را برای شما مطرح کنیم که رابطۀ میان جسم در همتنیده را نشان میدهد. هنگامی که درهمتنیدگی اتفاق میافتد، غیرممکن است که بتوان یک جسم را بدون در نظر گرفتن دیگری توصیف کرد .
هر دو با یکدیگر مرتبط هستند. حال اگر این دو جسم را در فاصلههای مختلفی از یکدیگر قرار دهیم، بر اساس این کشفیات فاصله دو سانتی متر یا به اندازۀ قطر کره زمین، فرقی ندارد. هنگامی که یک جسم تغییر کند، به طور همزمان جسم دیگر نیز دچار تغییر متناسب میشود. آیا به خاطر دارید که بیگبنگ (انفجار بزرگ در شکل گیری کره ی زمین) چگونه باعث شد همه چیز در کیهان به وجود آید؟ از آنجا که همه چیز با بیگبنگ به وجود آمد، همهچیز در هم تنیده است. میدانم شگفت زده شدید که این اصول عجیب علمی را درک کردید.
رابطه در هم تنیدگی کوانتومی و قانون جذب
شاید سوال کنید که این قوانین پیچیده فیزیکی چه ربطی به قانون جذب دارد؟ خیلی ساده است. دقت کنید. همهچیز در هستی به هم تنیده است و اگر ما بر یک چیز اثر بگذاریم، بر دیگری اثر گذاشتهایم. چیزی که میتوانیم کاملاً بر آن اثر بگذاریم، افکار ماست. ما با استفاده از افکار خود، میتوانیم بر سایر چیزهایی که از طریق فکر با آنها در ارتباط هستیم، اثر بگذاریم. بنابراین میتوانیم افراد، شرایط و اشیایی که میخواهیم را تحت تاثیر قرار دهیم. آیا این همان مفهوم قانون جذب نیست که فیزیک کوانتوم آن را به اثبات رساند.
با توجه به تمام این مسائل، ما میتوانیم جذب از طریق قانون جذب را بهتر بفهمیم: درک منحصر به فرد و شخصی ما از واقعیت است که واقعیت را خلق میکند، ما آنچه که واقعی میپنداریم را به خود جذب میکنیم، زیرا بهترین راه برای باور کردن افکارمان این است که ذهن را متقاعد کنیم که فکر واقعی است.
میدانم شگفت زده شده اید. میدانم بعضی موارد را نمیتوانید باور کنید، یا در ذهن برخی دوستان این سوال پیش آمده که اگر توضیح قانون جذب به این واضحی هست، چرا اساتید و کتابهای دیگر این موضوع را جهانی نمیکنند؟ چرا جواب محکمی به مخالفین قانون جذب داده نمیشود؟ تردید بزرگترین آفت موفقیت های بزرگ انسان بوده و خواهد بود.
تغییر باورهای دیگران سخت است
بزرگترین اشتباه این هست که بخواهید کسی را به زور متقاعد کنید، که باور یا قانونی را که شما پذیرفتهاید، بپذیرد. همه این اطلاعات همیشه در دسترس شما بوده ولی افراد بر اساس باورهایشان دلیل پیدا میکنند. افراد هرچقدر باورمندتر باشند به همان میزان ادله بیشتر و مثالهای بیشتری را شاهد خواهند بود.
البته همیشه عکس قضیه هم درست است. یعنی افراد ضعیف و کم باور دقیقا اینترنت را سرچ میکنند و نمیدانند چطور ولی یک مقاله ضد قانون جذب را پیش روی خود میبینند و بعد آن را میخوانند و تردیدشان بیشتر میشود. دوستی را میبینند که پیام تردیدآمیز دیگری به او میدهد. حادثه نادری رامشاهده میکنند که دقیقا برای او طراحی شده تا باورش را ضعیفتر کند.
ولفگانگ پاولی
ﻣﻘﺎﻟﻪﺍﯼ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﺯ “ﻭﻟﻔﮕﺎﻧﮓ ﭘﺎﻭﻟﯽ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۴۵
ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: ﻫﯿﭻ ﺩﻭ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﯾﮑﺴﺎﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﭘﺎﻭﻟﯽ ﻣﺜﺎﻟﯽ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: ﺳﯿﺒﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯽﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩﻫﺎ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻓﻘﻂ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ . ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ “ﺍﺭﯾﮏ ….” ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺍﺭﯾﮏ ﻋﺪﺩﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ، ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺁﻥ ﻋﺪﺩ ﺑﺰﺭﮒ ۲۳ ﺑﺎﺷﺪ. ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﮐﺠﺎی جهان هستی ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ کائنات ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﯿﭻ ﺳﯿﺐ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﺑﻠﮑﻪ ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺌﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﺶ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺁﻥ ۲۳ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺳﯿﺐ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻡ، ﺍﺯ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ﺍﺭﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺜﻼ ۲۶ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺎ ﻋﺪﺩ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣﯽ ۲۶ ﺑﻮﺩﻩ ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺗﻮﺍﺯﻥ ﺧﻮﺩ، ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﭘﺎﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻫﺮ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﺷﯿﺌﯽ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺍﺟﺪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ.
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﯿﺮﯼ
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﺳﯿﺐ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﮐﻮﭼﮏ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯽﮔﯿﺮﻡ ﻭ ﻣﯽﺑﻮﺳﻢ ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﺨﺸﻢ.. ﻭ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﺍﻡ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯽﺩﻫﻢ.
ﻫﺮ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﻣﯽﮔﺬﺭﺩ، ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﺴﺘﺮﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﺩﺭ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﻣﺎﺩﻩ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻣﺮﺍ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ. ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﯽ ﻣﻬﺮﯼ ﺩﯾﺪﯾﺪ، ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻧﺸﻮﯾﺪ؛ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﯾﮕﺮ صد در صد ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﻳﺪ.. ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﻃﻊ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ. ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺗﺎ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺯ ﭘﺲ ﮔﯿﺮﯾﺪ.
ﺩﺭ ﮔﺴﺘﺮﻩﯼ ﮐﯿﻬﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﻭ ﺑﯽ ﺣﮑﻤﺖ ﻧﯿﺴﺖ. ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﻢ . ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭﻭﻥ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻧﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻭﺻﻒ ﻧﺎﺷﺪﻧﯽ ﺑﺪﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
فیزیک کوانتوم و قانون جذب در توجه و تمرکز در هم گره خورده اند
اما در انتها، مفهوم دیگری نیز وجود دارد که باید به بحث گذاشته شود: بزرگترین فیزیکدان کوانتوم حال حاضر جهان، به نام “فرد آلن ولف” میگوید: چطور یک الکترون قبل از اینکه به شکاف برخورد کند، به موجی از احتمال تبدیل میشود؟؟؟
یکی از قدیمیترین تفاسیر از آزمایش دو شکاف، تفسیر “کوپنهاگن” (و بسیاری از پیروان او) میباشد که از واژهای مشابه برای توضیح آنچه که در آن زمان غیرقابل توضیح مینمود، استفاده کرد (۲۷-۱۹۲۴): «عمل اندازهگیری باعث ایجاد مجموعهای از احتمالات میشود که سریعاً و به صورت تصادفی فقط یکی از ارزشهای احتمالی را در نظر میگیرد.» بسیاری از فیزیکدانان بزرگ در مورد آنچه که به سر این الکترون آمد، به بحث پرداختند .
برخی آن را به صورت موج دیدند، برخی دیگر به صورت ماده و عدهای دیگر نیز نهایتاً نتیجه گرفتند که انرژی کوانتومی فقط به صورت موجی از احتمال مکانی و حرکتی در فضا وجود دارد. به بیان ساده فیزیکی، بینهایت دامنۀ احتمال در اطراف ذرات انرژی وجود دارد که میتواند هرجا باشد، میتواند ماده یا موج باشد، میتواند از یک شکاف یا از هر دو رد شود و یا از هیچکدام رد نشود… و با توجه به این که یک ذره هنگامی که مورد مشاهده قرار میگیرد، رفتارش تغییر میکند، در نهایت چه چیزی است که تعیین میکند ذره کجا باشد، چه شکلی به خود بگیرد و چگونه رفتار کند؟
آیا این همان فکر و توجه و تمرکز ناظر نیست که همه اتفاقات را مدیریت می کند؟ آیا این قوانین به سادگی توضیح نمی دهد که چرا بر اساس قانون جذب احتمال هر اتفاقی وجود دارد و این اتفاقات و شرایط هیچ ربطی به شرایط ندارد و تنها عامل، انرژی فکر و باور ناظر است که شرایط را رقم می زند؟
قانون جذب را عادت خود کنید
آگاهانه و با تمرکز بر خواستهها بجای نخواستهها قانون جذب را عادت زندگی خود کنید. نتیجه اینکه ما میتوانیم نتایج زندگی و محیط خویش را از طریق مشاهده و دیدگاهی که نسبت به آن داریم، تغییر دهیم. واقعیت همان است که شما درک میکنید و اگر از چیزی آگاه نیستید، در واقعیت ذهنی شما وجود ندارد. اگر میخواهید وجود داشته باشد – شروع به درک آن کنید. احتمالات بینهایت هستند!
شما منتظر چه احتمالاتی هستید؟
شما عموما چه افکاری دارید؟
چقدر مثبت یا منفی هستید؟
آیا الان قانون جذب را پذیرفتی یا همچنان باید ثابت شود که … لطفا نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
همکار فروش محصولات ما باشید و پورسانت دریافت کنید:
لینک کانال تلگرام ما: jazbesadeh@